روزگاری است که ...
بزرگراههای وسیعتر بنا کردهایم اما تنگنظرتر شدهایم؛
ساختمانهای بلندتر ساختهایم اما افق دیدمان کوتاهتر شده است.
تنها به زندگی، سالهای عمرمان را افزودهایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان؛
تا ماه رفته و برگشتهایم اما حاضر نیستیم برای یک آشنا از یک سوی خیابان به آن سو برویم؛
زمانه ما
زمانه انسانهای بلند قامت اما کوتهنظر و دونهمت است.
زمانه تحصیلات عالیه و خلقیات دانیه است.
زمانه ارقام، اعداد و کمیات است و نه اصول و ارزشها!
عصرِ ما،
عصر خانههای شیکتر و رویاییتر اما خانوادههای از هم دور و همخانههایی ناآشنا است!
عصری است که دغدغهها و چالشهای بیشتری داریم اما نیایش و مناجات کمتری داریم.
پیامکها را در لحظه میگیریم و برای دیگران میفرستیم اما پیامهای روشن آسمانی را نمیگیریم.
اما این سزاوار ما نیست.
زندگی فقط زنده ماندن نیست، بلکه زنجیرهای از لحظههای ناب رویش و رویش دوباره است. این رویش محتاج هوای پاک و تازه است. هوای تازه معنویت، زیبایی، دانایی و نیکویی. پنجرهای گشوده باید که چنین هوایی را فراهم آورد .